خدایا! چقدر بپوشانم دلم، ذهنم و تنم را و باز عریان باشم؟ چقدر خواب راحت از چشمانم دور شود و آرامش درونم با سکوت در برابر بندگان تو و ترس از قدرت آنان ربوده شود؟ چقدر روز و شب از شر آنچه در درونم است، بیمناک باشم؟
نه سایهای به دنبالم، نه برگی، نه صدایی در اطرافم. در من سایهای است؛ سایه گناهانی پی در پی در درونم و صدای نشنیدهها و شنیدههای حرام در گوشم.
الهی! نعمت را تو به ما دادی و چون از ما گرفتی گریان شدیم بر آنچه امانت تو بود و از ما بازستاندی.
الهی! زندگی را چنان لبریز داشتنهایت بگردان که ظرف نداشتههایم فقط از وجود تو لبریز شود.
الهی! دلم را چنان بیارای که اگر بلغزد پای، فرشتهات نگه دارم باشد.
آمین یا رب العالمین