سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت را بگیرید؛ حتی از مشرکان . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 2  بازدید دیروز: 12   کل بازدیدها: 161446
 
دهکده عاشقان
 
بانوی نمونه (‏قسمت چهارم)
نویسنده: فرهاد(دوشنبه 85/6/27 ساعت 1:0 صبح)

                                        

                                                          

                                                              

یاور ولایت

حضرت صدیقه کبری (س) حدود نه ‏سال با حضرت علی (ع) زندگی مشترک داشت. او در این مدت نه سال تنها علی (ع) را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودی علی (ع) می‏شد و اندوه علی با دیدار فاطمه برطرف می‏گشت . در این راستا حضرت علی (ع) می‏فرماید: «به خدا سوگند! من هرگز زهرا (س) را خشمگین نکردم و او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچ‏گاه موجب ناخشنودی من نشد . من هرگاه به چهره زهرا (س) نگاه می‏کردم، هرگونه غم و اندوه از من برطرف می‏شد (6) .

روزی پیامبر (ص) ازحضرت علی پرسید: « زهرا را چگونه همسری یافتی؟» .

علی در پاسخ حضرت عرض کرد: « نعم العون علی طاعة الله » (7) : او را در راستای اطاعت ‏خداوند، یاوری نیکو یافتم‏». بی‏ توقعی  صدیقه طاهره (س) از همسرش در حدی بود که در طول نه ‏سال زندگی مشترک همسری، حتی برای یکبار، تقاضای مادی از علی (ع) نکرد.

 روزی به خانه حضرت زهرا (س) غذا نرسید، حضرت زهرا (س) اندوخته غذایی خود را به کودکان گرسنه‏اش داد و خود شب را گرسنه به سر برد . علی (ع) بامداد آن شب از حضرت زهرا (س) تقاضای غذا کرد، حضرت زهرا (س) ماجرا را به عرض علی (ع) رسانید . علی (ع) فرمود: «در چنین وضعی چرا به من نگفتی تا به جستجوی غذا بپردازم؟» فاطمه (س) در پاسخ گفت: «انی لاستحیی من الهی ان تتکلف نفسک ما لا تقدر علیه‏» (8) : «من از خدایم شرم کردم که موجب شوم تا شما خود را در فشار قرار دهی و بر چیزی که مقدورت نیست، خود را به زحمت افکنی‏» .

ولی امروزه بعضی از زنان و دختران وقتی به مشکلاتی بر می‏خورند آنچنان مردان را تحت فشار قرار می‏دهند که بیچاره مردان از فرط فشار همسر خویش مات و مبهوت می‏ماند و دچار سردرگمی می‏شوند که چه کنند. باید زنان امروز جامعه ما باید زندگی یگانه دخت پیامبر (ص) سرمشق و الگوی خود قرار بدهند تا به زندگی راحت و ایده آل برسند.

حضرت فاطمه (س) در زندگی به مسوؤلیت‏خطیر خود در زمینه پرورش فرزندان شایسته کاملاً آگاه بود؛ زیرا فرزندانش در آینده، زمام‏داری و رهبری جامعه اسلام را به عهده خواهند داشت . از این جهت در دوران کودکی، روح تقوی و پرهیزگاری را در آنها تقویت می‏نمود و درس عظمت و فداکاری را به آن‏ها می‏آموخت .

ثمره چندسال زندگی حضرت فاطمه در خانه علی (ع) فرزندانی گرانمایه و بافضیلت مانند حسن، حسین، زینب، و ام‏کلثوم علیهم السلام بود .

او نه تنها برای فرزندان خود یک مادر نمونه و نسبت‏ به حضرت علی (ع) همسری مهربان و در زمینه خداشناسی و ایمان و عفت‏ بی‏نظیر بود، بلکه برای نشر تعالیم درخشان اسلام و در راهنمایی زنان مسلمان، کوشش به‏ سزایی انجام می‏داد تا آنجا که عایشه با آنکه چندان به دختر رسول خدا (ص) علاقه‏مند نبود، ولی درباره وی چنین می‏گوید: «هیچ‏کس در فضیلت و شخصیت جز پیامبر (ص) برتر از فاطمه (س) نبود (9) » .

پی‏نوشت:

1) اصول کافی: کلینی، ج‏1، ص‏448 .

2) مناقب آل ابی طالب: ابن شهر آشوب، ج‏1، ص‏365 .

3) کشف‏الغمه: علی بن عیسی اربلی، ج‏3، ص‏353 .

4) فاطمة‏الزهرا: به نقل از صفوة‏الصفوة - ابن الجوزی، ج‏2، ص‏3 .

5) ترجمه بیت‏الاحزان: محمدی اشتهاردی، خطبه زهرا، ص‏119 .

6) کشف الغمه: ج‏1، ص‏491 و 492 .

7) بحارالانوار: ج‏43 ص‏156 و 157 .

8) ماخذ قبل: ج‏2، ص‏27 و 28 .

9) اعیان‏الشیعه: سید محسن امین، ج‏2، ص‏567 .



نظرات دیگران ( )

بانوی نمونه (‏قسمت سوم)
نویسنده: فرهاد(جمعه 85/6/10 ساعت 1:0 صبح)

پیوند نور

حضرت فاطمه (س) در انتخاب همسر توجهی به مال و ثروت نداشت و آنچه در نظر او مهم بود، شخصیت انسانی و سرمایه اخلاقی شوهر بود . از آن طرف هر یک از رجال قریش و بزرگان و ثروتمندان آرزوی ازدواج با خاندان رسالت و داشتن همسری مانند فاطمه (س) را در سر می‏پروراندند و گاه و بی‏گاه از او خواستگاری می‏کردند، ولی پیامبر (ص) با هیچ یک از این خواستگاران موافقت نمی‏کرد و می‏فرمود: تعیین همسر دخترم با خداست و من منتظر دستور خدا هستم . کسانی هم که پس از پیامبر (ص) بر مسند خلافت تکیه زدند، یکی پس از دیگری او را خواستگاری نموده و همان جواب را می‏شنیدند (2) .

در میان یاران پیامبر (ص) فقط یک نفر بود که همه حدس می‏زدند پیامبر مایل است دختر خود را به ازدواج او در آورد و آن کسی نبود جزء حضرت علی (ع) .

اما از آن ‏طرف حضرت فاطمه (س) فقط روح بزرگ، عظمت اخلاق و ملکات فاضله علی (ع) برایش اهمیت داشت، نه مال و ثروت . او می‏دانست که اگر شوهر از لحاظ اقتصادی تهیدست‏ باشد، ولی از جهت کمال و صفات برجسته انسانی غنی و توانگر باشد، این توانگری معنوی و روحی، جای فقر مالی را پر می‏کند و شیرین‏ترین زندگی بر آن زن و شوهر میسر می‏گردد، اما به عکس اگر امتیاز شوهر فقط از جهت مال باشد، ولی از لحاظ روحیات و اخلاق، ناپاک باشد، محیط آن زندگی به کانون عذاب و غم و اندوه مبدل می‏گردد .

باید گفت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) در باب انتخاب همسر یک بانوی نمونه است و دخترانی که به سعادت آینده خویش علاقه‏مند هستند باید در انتخاب همسر از آن حضرت درس بگیرند تا برای خود همسری سالم و خوب برای زندگی خود انتخاب کنند .

پیامبر (ص) در مورد حضرت علی (ع)  فرمودند: «اگر علی بن ابی طالب (ع) نبود، هیچ ‏یک از مردان جهان هم شان فاطمه نبودند (3) ».

البته زندگی با علی - که تمامی زندگی خود را نثار پیشرفت و اعتلای اسلام نموده بود و اوقات شریفش به ملازمت و یاری رسول و فرستاده خاص خدا می‏گذشت - مشکلات و سختی‏های بسیار داشت حضرت علی (ع) خود در مورد زندگی با صدیقه کبری می‏فرماید: «در حالی با فاطمه ازدواج کردم که زیراندازی جز پوست گوسفندی نداشتیم که شب بر آن می‏خوابیدیم و روز علف شترمان را روی آن می‏ریختیم (4) .

ولی حضرت زهرا (س) آن چنان که شایسته روح بزرگش بود، با ازدواج با علی (ع) موافقت کرد و نشان داد که تنها ملاکش در تعیین همسر، ایمان و معنویت و رشد روحی او می‏باشد نه مال ثروت. او علی (ع) را چنین می‏شناخت: «علی (ع) رنج‏ها را مخلصانه برای خدا تحمل می‏کرد و برای اجرای فرمان خدا، نهایت کوشش را مبذول می‏داشت. او نزدیک‏ترین انسان‏ها به رسول خدا (ص) بود او در میان دوستان خدا، عظمت ویژه‏ای داشت . او آستین را بالا زده و با کمال خلوص در راه جهاد و انجام وظیفه تلاش می‏کرد (5).

زن امروزی اگر نمی‏تواند خود را در فقر قشرهای محروم و کم ‏در آمد جامعه شریک سازد، لااقل فقرا و مستمندان را در مکنت و دارایی خویش سهیم سازد .

دختران امروز جامعه ما چنانچه نمی‏توانند شرایط سخت و دشوار زندگی فقیرانه در خانه بخت را تحمل کنند، حداقل به عنوان اقتدا به بانوی بزرگ اسلام می‏توانند به امکانات در حد ضروری یک زندگی مشترک اکتفاء نموده و خواهش‏ها را به حداقل برسانند و بر مشکلات و دشواری ازدواج در شرایط کنونی نیفزایند .

                                   



نظرات دیگران ( )

بانوی نمونه (‏قسمت دوم)
نویسنده: فرهاد(جمعه 85/5/20 ساعت 1:0 صبح)

                                                        

هجرت نور

داستان هجرت حضرت زهرا (س) از مکه تا مدینه، حکایت‏ شور ایمان و انقطاع کامل به سوی پروردگار است . در این سفر پرخطر امیر کاروان حضرت علی (ع) بود و دو فاطمه دیگر؛ یعنی فاطمه بنت اسد (مادر حضرت علی (ع)) و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموی آن حضرت) نیز جزء این گروه مهاجر بودند .

حضرت زهرا (س) در این زمان حدود هشت ‏سال داشت. پیش از آن پیامبر (ص) در میان غوغایی از توطئه‏های خطرناک و دشمنی‏های سخت راه به سوی مدینه سپرده و به علی (ع) سفارش کرده بودند، امانات مردم را به صاحبانشان بازگرداند و سپس دردانه ایشان را با کسانی از هاشمیان که هنوز در مکه مانده‏اند و مایل به هجرتند، به مدینه آورد .

قافله کوچک مهاجران، از مکه به سوی مدینه به راه افتاد . نزدیکی محلی به نام« صجنان‏» هشت تن از جنگاوران قریش را مقابل خویش یافتند که برای بازداشت مهاجران آمده بودند .

علی (ع) شجاعانه و در حالی که نوجوانی نورسته بود، شمشیر از نیام کشید و به مقابله با آنان پرداخت . «حویرث بن نقیذ بن قصی‏» - یکی از جنگجویان که پیامبر (ص) را در مکه بسیار آزرده بود - متوجه شتری شد که فاطمه دخت عزیز پیامبر (ص) و یکی دیگر از فواطم را حمل می‏کرد . پیش تاخت و شتر را رماند و دختر رسول خدا (ص) و دیگر همراهش را به زمین زد .

علی (ع) خشمگین به «حویرث‏» و اطرافیانش حمله برد و جمعی از آنان را کشت و بقیه را آن‏چنان فراری داد که از شدت ترس و عجله‏ای که داشتند به هم برخورد کردند .

بدین گونه، کاروان مهاجران به راه خویش ادامه داد تا به «صجنان‏» رسید  در آن‏جا یک شبانه ‏روز اقامت کردند . برخی از ضعفای مؤمن در این محل به آنان ملحق شدند . حضرت علی (ع)  و همراهان تمام شب را به راز و نیاز با خالق خویش سپری کردند. حتی آن موقعی که  نشسته یا  ایستاده و در حالی که به پهلو خوابیده بودند، به یاد خدا بودند تا خورشید سر بر آورد . سپس حرکت کردند، و در هر منزلی که فرود می‏آمدند، همچنان خدای سبحان را عبادت می‏کردند تا به مدینه رسیدند.



نظرات دیگران ( )

بانوی نمونه
نویسنده: فرهاد(یکشنبه 85/4/25 ساعت 6:13 عصر)

                            

با سلام خدمت همه دوستان عزیز مدتی بود به علت مشکلات نتونسته بودم مطلبی خدمت شما دوستان عزیز ارائه کنم ولی اکنون تونستم بعد از این همه مشکلات دوباره در خدمت شما خوبان عزیز باشم بسیار خوشحالم و در پوست خود نمی گنجم. امروز من مطالب خود را در مورد زندگانی حضرت زهرا (س) و در چند بخش برای شما خوبان می نویسم که امیدوارم مورد قبول آن حضرت و شما دوستان قرار بگیره. آمین

بانوی نمونه ( قسمت اول)

فاطمه زهرا (س) برای فرزندانش مادری نمونه، برای علی (ع) همسری شایسته و فداکار بود . بی‏توقعی حضرت زهرا (س) از همسرش علی (ع) در حدی بود که در طول نه ‏سال زندگی مشترک حتی یک بار تقاضای مادی از همسرش حضرت علی (ع) نکرد!

 

سرچشمه اسرار حقایق

در گستره‏ی جهان هستی، مردان بسیار بزرگ و با فضیلتی به وجود آمده‏اند که هر یک به عالی‏ترین مرحله کمال و رشد رسیده و راهگشای انسانها در کشاکش زندگی و در فراز و نشیب روزگار گردیده‏اند؛ همچون پیامبران الهی و امامان راستین علیهم السلام. ولی در گروه زنان به چنین نمونه‏های کاملی که بتوانند در زمینه تربیت، پرورش فرزندان، تقوا، کمال، حیاء، دفاع از حق، دفاع از ولایت، عبادت، وارستگی و ایثار سرمشق و الگو باشند، کمتر برمی‏خوریم؛ زیرا مردان کامل و شایسته فراوانند و زنانی که از هر نظر کامل و وارسته باشند، بسیار اندک .

تنها زنی که در تاریخ اسلام به عنوان مادر امامت و همسر ولایت ‏شناخته شده است، دختر گرامی رسول خدا (ص) حضرت صدیقه کبری و انسیه حورا می‏باشد. او پرورش یافته مکتب نبوت و رسالت و بزرگ ‏شده کانون توحید و خداشناسی بود.

حضرت صدیقه کبری (س)  از مادر والا مقام چون حضرت خدیجه (س) زاده شد و زیر نظر پدری همچون پیامبر اسلام (ص)  پرورش ‏یافت که سرور پیامبران و بزرگ ‏مرد جهان بشریت‏ بود.

همسر والا مقام پیامبر اکرم حضرت خدیجه (س) نخستین بانویی بود که اسلام آورد و در سخت‏ترین روزهای بحرانی اسلام، به یاری پیامبر (ص) شتافت و نه تنها پیش از همه به آن حضرت ایمان آورد، بلکه ثروت خویش را در راه پیشرفت اسلام و گسترش دعوت به یگانگی حق، نثار کرد و تمام مشکلات ناشی از این رهگذر را به جان خرید .

بنا به نقل مورخان شیعه حضرت فاطمه (س) در سال پنجم بعثت در شهر مکه چشم به جهان گشود(1) و هنوز پنج سال از عمر با برکت ایشان نگذشته بود که در مرگ مادر، گریان و غمگین شد و به سوگ نشست. ولی مهربانی‏ها و عطوفت‏های رسول خدا (ص)  تا حدی غبار غم و اندوه را از چهره مبارک حضرت زهرا (س) میکاست .

حضرت فاطمه زهرا (س) به جهت تربیت مستقیم پیامبر، گوهر شخصیتش جلوه و درخششی خاص یافت و در همه فضائل و کمالات انسانی نه تنها تمام دختران عصر خود را تحت‏الشعاع قرار داد بلکه برای همیشه به عنوان بهترین اسوه و تربیت‏یافته مکتب اسلام برقرار ماند .

 



نظرات دیگران ( )

تولد دوباره
نویسنده: فرهاد(چهارشنبه 85/2/27 ساعت 10:31 صبح)

خدایا! چقدر بپوشانم دلم، ذهنم و تنم را و باز عریان باشم؟ چقدر خواب راحت از چشمانم دور شود و آرامش درونم با سکوت در برابر بندگان تو و ترس از قدرت آنان ربوده شود؟ چقدر روز و شب از شر آنچه در درونم است، بیمناک باشم؟

نه سایه‏ای به دنبالم، نه برگی، نه صدایی در اطرافم. در من سایه‏ای است؛ سایه گناهانی پی در پی در درونم و صدای نشنیده‏ها و شنیده‏های حرام در گوشم.

الهی! نعمت را تو به ما دادی و چون از ما گرفتی گریان شدیم بر آنچه امانت تو بود و از ما بازستاندی.

الهی! زندگی را چنان لبریز داشتن‏هایت بگردان که ظرف نداشته‏هایم فقط از وجود تو لبریز شود.

الهی! دلم را چنان بیارای که اگر بلغزد پای، فرشته‏ات نگه دارم باشد.

آمین یا رب العالمین



نظرات دیگران ( )

خورشید حجاز ـ عطر پر مخاطب دانش
نویسنده: فرهاد(چهارشنبه 85/1/23 ساعت 10:46 صبح)

                     

خورشید حجاز

تمام آسمان، درد می‏کشد. پیشانی حجاز عرق کرده است. آمنه منتظر بشارتی مهربان است و جهان منتظر اعجاز، عشق می‏خواهد متولد شود؛ تا تو ای رسول متولد شوی.

فانوس‏ها، صدای روشنایی بزرگ‏تر از خورشید را شنیده‏اند.

رسولان، منتظر رسالتی ابدی‏اند. شعرهای عاشقانه منتظرند تا با تو متولد شوند.

ریگزارهای داغ حجاز چشم به راه قدمهایی مبارکند.

حلیمه آمده است تا آمدنت را با مهربانی شیر بدهد؛ دلسوزتر از هر مادری.

آمده است تا رحمت تو را با شیر کودکانش سیراب کند و مهربانی‏اش را با تو و کودکانش تقسیم کند.

تا بوی تو در شامه خاک پیچید، زمین معطر شد.

با آمدنت کسرا به خود لرزید و فرو ریخت و از صلابت گام‏هایت بت‏ها عاجزانه سر تسلیم فرود آوردند بر خاک.

تورات و انجیل تو را مژده داده بودند. معبدها و دیرها و کنشت‏ها، روشنان گام‏هایت را چشم انتظار بودند. تو شبی در قداست دقایق آسمانی، از مهربانی خداوند، آیه آیه نازل شدی تا « رحمه العالمین » باشی از شرق تا غرب از شمال تا جنوب از خاک تا افلاک همه جا پرتو نور الهی توست که تاریکی‏ها را می‏شکافد به سرانگشت غیب.

دلا میلاد ختم المرسلین است

فروغ آسمانی در زمین است

محمد (ص) مهر ظلمت سوز آمد

شب یلدای ما را روز آمد

زندگی با صدای ماندگار خوش‏بختی انس می‏گیرد و بنای بلند عاشقی، بی‏گزند می‏ماند. همه اشیا، به سبز آراسته می‏شود و برگ‏ها به سبز بودن خویش مباهات می‏کنند.

بار دیگر، آینه‏ها در شست‏وشویی از باران، متولد می‏شوند و با هیئتی زیبنده و آراسته، می‏آیند برای چشم روشنی انسان.

صدای بال و پر جبرئیل می‏آید

شب است و ماه به آغوش ایل می‏آید

لب کویر پس از این ترک نخواهد خورد

که ساقی از طرف سلسبیل می‏آید

الهه‏های دروغین به خاک می‏افتد

صدای ناله اصحاب فیل می‏آید

لباس خاطره را از حریر عشق بدوز

حلیمه! نزد تو فردی اصیل می‏‏آید

نگاه آمنه از این به بعد می‏خندد

چرا که معجزه‏ای بی‏بدیل می‏آید.

                  

 

عطر پر مخاطب دانش

تصنیف‏های عاشقانه‏ای از سمت مدینه می‏وزد.

خنده‏های انسان، با شمیمی از بهشت گره می‏خورد.

گلدان‏هایی از شعر، چیده می‏شود پیش چشمان لحظات.

نام « ششمین قرائت زیبایی » بر سر زبان‏های دانش افتاده است.

نام او چون نسیمی معطر، از کنار پل‏های عرفان می‏گذرد. با آمدنش، جان قلم تازه می‏شود؛ قلم‏هایی که به احادیث پر نورش دخیل می‏بندند. باید اما پای معرفت رفت تا او را دریافت! باید همراه شد تا با زلال اندیشه. دانشگاه او، از جنس دلاویزترین گل‏های بهاری است؛ ولاترین رنگ پارسایی، از سعات درس او بیرون می‏آید و صدای مکتب بیداری، گوشه‏ای از بیانات اوست. امروز، حالت شعف به اندام آفرینش وارده شده که: شاه بیت غزل دانایی می‏آید. « مفضل » خوب می‏داند که با آمدنش، توحید نهفته در اشیا، همه فهم می‏شود. آری او که بیاید همه واژه‏های قدسی جاری می‏شوند و در صفحات ایمان.



نظرات دیگران ( )

مهتاب شب‏های الفت پدر
نویسنده: فرهاد(شنبه 84/11/29 ساعت 8:0 صبح)

                                         

ستاره‏های آسمان، به جمال چون ماهت سلام می‏کنند.

رقیه . . . رقیه‏ی نجیب! ای اسطوره‏ی صبر و مقاومت و ای مهتاب فروزان شب‏های الفت حسین! عشق، نام تو را با واژه‏ی گذشت و فداکاری معنا کرد و نبض ایمان، با یاد تو تپید.

آنگاه که سر مبارک پدر را به روی زانو نشاندی، حصار دلتنگی‏ات فرو شکست و شکوفه‏های اشکت، تمام غزل خداحافظی را سرود.

با شانه‏های مهربانت، تکیه گاهش شدی و با نوازش گرم دست‏هایت، انجماد گلویش را زدودی؛ اما عطش لب‏هایش چه . . . ؟!

کودکانه، اشک‏هایت را در جرعه جرعه‏ی کلامت، به کام تشنه‏ی پدر نوشاندی. رقیه جان! لحظه‏ها، بی قرارانه، تو را احاطه کردند تا ببنند امشب، تو با سر پدر چه نجوا می‏کنی.

مگر می‏شود در پیشگاه دریای عشق توفانی نشوی!؟ با اولین ندای تو، بغض ابرها در چشمان آبی آسمان نشست و با اولین گریه‏ات، ناله و فریاد از دل کودکان یتیم شام، برخاست و دل زینب، از صدای جانگدازت لبریز شد؛ حتی قلب زمین، زیر پای بعض‏های تو شکست.

رقیه جان!

آرام گریه می‏کنی تا بابا، صدای فرو شکستن غرور دوست داشتنی‏ات را نبیند.

بلند می‏خوانیش تا حسرت بابا گفتن در دلت نماند.

فریاد بزن . . . و زخم‏های بر گلو نشسته‏ی بابا را مرهم باش.

مگذار تازیانه‏ی دشمن خاموشت کند. امشب که تویی و سر بابا، ثانیه‏ها را رنگ خدایی بزن و دلتنگی‏هایت را بر شوره‏زار نینوا ببار!.

بخواب بر سر زانوی خسته‏ام، سر بابا!

زیبای کوچکم! تو هم بخواب؛ تا دنیا برای همیشه، شرمسار نگاه مهربانت باشد.

چشم‏هایت را ببند که دیگر از این لحظه به بعد، هیچ چیز قشنگی برای تماشا نیست.

شاهزاده‏ی غمگینم! سرت را بر روی زانوانم بگذار و آسوده بخواب؛ هر چند یقین دارم که زبری لباسم، بدن نازک‏تر از گلت را خواهد آزرد، هر چند که من ـ این ویرانه‏ی خانه خراب ـ شایسته‏ی حضورت نیستم.

خورشید از شرم، پشت کوه‏ها پنهان شده بود و چشم‏های آسمان، از شدت گریه سرخ سرخ.

لالا، لایی لالایی، لالالایی لالایی.

                                          

داد زدها! سر از این خاک کجا بردارد؟

کیست یا قدمی سمت خدا بردارد؟!

خیمه زد روی پدر رو به جمات پرسید:

یک نفر نیست که بابای مرا بردارد؟

یک نفر نیست که مردی کند و برخیزد

حجم این داغ بزرگ از دل ما بردارد؟

یک نفر نیست به این مرد بگوید: نامرد!

تا دلش بشکند این حنجره پا بردارد؟!

یک نفر نیست از این جمع قدم بردارد

و بیاید سر بابای مرا بردارد؟!

کسی از بین شما داغ پدر دیده؟

یا کسی با غم من داغ برابر دارد؟

آفتاب از نفس افتاد و جماعت رفتند

                                  خیمه زد روی پدر، خیمه . . . که تا . . .  بردارد.



نظرات دیگران ( )

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بوی خوش رمضان
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
امام حسین (ع)
دهکده عاشقان یک
دهکده عاشقان دو
دهکده عاشقان سه
دهکده عاشقان چهار
دهکده عاشقان پنج
دهکده عاشقان شش
دهکده عاشقان هفت
دهکده عاشقان هشتم
دهکده عاشقان نهم
دهکده عاشقان دهم
تابستان 1385
بهار 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
دهکده عاشقان
فرهاد

|| لوگوی وبلاگ من ||
دهکده عاشقان

|| لینک دوستان من ||
شایا
زمزمه تنهایی
پرستو عزیز
آه عاشقان
بهاره
رنگین کمون ( پریسا)
سرخ
بانوی باران
پاییزییها
مومیا و عسل
ستاره شیفته سحر
مریم خانم
سارا خانوم گل
هستی گل
قافله نور
فاطمه
بارون بهاری عزیز
امین عزیز
مجنون عزیز
بانو
ملیحه
پاشنه طلا معروف
مهاجر

|| لوگوی دوستان من ||













|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو